')); replace2=replace.replace(new RegExp('form','gim'),'div'); document.getElementById(Id_Rozblog_Comment).innerHTML='
'; } } xmlhttp.open("GET",'http://pardispme.rzb.ir/post/comment/'+CommentID,true); xmlhttp.send(); } function SM(strCode) {document.getElementById ('tex').value +=strCode;}

جستجوگر پیشرفته سایت



۱۲ قانون طلایی برای موفقیت مدیریت پروژه

قانون اول

اگر تصویری واضح از چیزی که در پی خلق آن هستید نداشته باشید،بدون شک نتیجه ی کار شما از کیفیت بالایی برخوردار نخواهد بود.هر پروژه ای که اهداف آن مشخص و مصوب نشده باشد ، چیزی جز سلسله فعالیت هایی بی هدف نخواهد بود.اگر می خواهید پروژه ای موفق را تجربه کنید ، ضروری است که اهدافی که تعیین شده داشته باشید که بر اساس آن بتوانید چشم اندازی از پروژه ی خود ترسیم کنید.از طرف دیگر تنها مشخص بودن اهداف پروژه کافی نیست بلکه باید موافقت تمام عوامل ذی نفع آن را نیز نسبت به این اهداف جلب نمایید.

قانون دوم

داشتن تیمی ماهر و با انگیزه، و سازمان دهی مناسب آن ها توسط مدیر پروژه ،یکی از کلیدی ترین عوامل موفقیت هر پروژه است.مطمئناً جمع و جور کردن چنین تیمی یک روزه امکان پذیر نیست و نیازمند زمان و بررسی های لازم است.گاهی نیز ممکن است تیم انتخابی شما در نگاه اول ایده آل به نظر آید ولی در حین انجام پروژه تعدادی از این افراد بر خلاف توقعات شما ظاهر شوند یا فاقد حس همکاری باشند.

قانون سوم

یکی از ارکان اصلی تکمیل هر پروژه، داشتن طرحی مناسب با جزییات کامل است.طرح شما در واقع راهنمایتان در همه ی مراحل است.به عبارت دیگر ، طرح ، ابزاری است برای برقراری ارتباط موثر بین اهداف ، وظایف ، منابع،نیازمندی ها و برنامه ی زمانی.به جرات می توان گفت که بدون داشتن یک طرح مناسب ،امکان دستیابی به اهداف پروژه وجود نخواهد داشت.البته تنها تهیه ی یک طرح جامع کافی نیست.شما باید این قابلیت را داشته باشیدکه در طول پیشرفت پروژه ، با توجه به اطلاعات جدید ، یافته ها و قراردادهای جدید طرح خود را اصلاح نموده ، درصورت نیاز تغییراتی را در آن ایجاد کنید.به عبارت دیگر ،اغلب طرح یک پروژه از مرحله ی آغاز تا مرحله ی بستن ،مدام در حال تغییر است.فراموش نکنید که پس از هر تغییری در طرح باید آن را با عوامل پروژه در میان بگذارید و موافقت آن ها را جلب نمایید.در نهایت، اگر تغییرات لازم را در طرح ایجاد نکنید یا اعتقادی در به روز کردن طرح نداشته باشید،در آخر کار این شما هستید که مسؤولید و باید پاسخگوی نتیج پروژه باشید.

قانون چهارم

هیچ وقت از گاو شیر نمیتوان شیر دوشید.تکمیل پروژه ها نیز بدون داشتن امکانات و تجهیزات مرتبط ، نیروی متخصص و سرمایه ی کافی محال است.یکی از وظایف اصلی مدیر پروژه ، فراهم نمودن امکانات لازم و تخصیص این امکانات در مراحل مختلف است.درصورت کمبود و عدم تأمین امکانات کافی ،باید با تغییرات و مذاکراتی که انجام می دهید ، پروژه را به سمتی هدایت کنید که منابع کمتری را نیاز داشته باشد.یکی از مشکلات اصلی مدیران پروژه تأمین منابع مورد نیازشان است.

قانون پنجم

اگر برنامه زمانی شما واقع بینانه نباشد،زمان را از دست خواهید داد و با از دست دادن زمان،دیگر فرصتی برای جبران نخواهید داشت.همیشه امکان به کار گیری نیروی انسانی بیشتر یا خرید تجهیزات اضافی وجود دارد ولی هیچگاه نمی توان زمان از دست رفته را برگرداند.ایجاد تغییرات در برنامه ی زمانی بدون داشتن دلیل منطقی،یکی از سریع ترین راه های از دست دادن اعتبار شما به عنوان مدیر پروژه است.پیروی از قوانین ۱ تا ۸ کمک می کند تا در مواقع لزوم با ایجاد تغییرات در جدول زمان بندی و تصویب ان بتوانید زمان بیشتری را در اختیار داشته باشید.

قانون ششم

یک مدیر پروژه خوب باید قبل از هر چیز حدود پروژه ی خود را به طور مشخص و واضح معین کند.حدود پروژه علاوه بر اهداف آن شامل موارد دیگری نیز می باشد.به عنوان مثال،فرض کنید پروژه ی شما ساختن آپارتمانی دو طبقه در پشت یک پارکینگ طبقاتی است و طی پنج ماه نیز باید کامل شود.در عین حال ، کف یکی از این طبقات باید سرامیک باشد و در قسمت ورودی سالن جلسات هیأت مدیره نیز باید مجسمه ی تاج محل ساخته و قرار داده شود.در این صورت با وجود این که هدف اصلی پروژه امکان پذیر است ولی دیگر پارامترهایی که در حدود پروژه قرار دارند ، محال به نظر می رسند.بنابراین اگر می خواهید موفق باشید ،همیشه باید علاوه بر اهداف ،حدود پروژه ی شما نیز مشخص و امکان پذیر باشد.

قانون هفتم

گاهی ،آنقدر در مراحل و فرایند های پروژه غرق می شویم که فراموش میکنیم عامل اصلی و بنیادین در موفقیت هر پروژه بیش از آن که وابسته به نمودارها،کامپیوتر ها و تجهیزات دیگر باشد،به عامل انسانی وابسته است.یک مدیر پروژه ی موفق ،همواره باید نیازها ،علایق و اولویت های انسان های اطراف خود را در نظر بگیرد.انسان ها هستند که پروژه ها را مدیریت می کنند.اغلب امور به دست آن ها انجام میگیرد و آن ها هستند که نتایج پروژه ها را تأیید یا رد می کنند و اگر نتایج پروژه بر خلاف خواسته هایشان باشد،به این معنی است که پروژه شکست خورده است.علاوه بر این،انسان ها هستند که استرس و فشار موجود در پروژه ها را بر دوش می کشند و با تلاش و کار مضاعف،آن را به ژیش می برند.بنابراین هیچ گاه در مراحل پروژه باعث آزردن کسی نشوید؛از تحمیل کار زیاد به افراد تیم بپرهیزید و کاری را که در توان آن ها نیست،طلب نکنید.همچنین هرگز دروغ نگویید و اطلاعات غلط ندهید.

قانون هشتم

بدیهی است برای آغاز هر پروژه ابتدا باید مدیریت و عوامل ذی نفع پروژه ،شما را به عنوان مدیر پروژه تأیید کنند.برای حصول رای اعتماد ،علاوه بر مهارت های لازم در برقراری ارتباط باید مهارت های لازم در انجام مذاکرات رسمی و جلب نظر مثبت افراد نسبت به خود و خواسته های خود را نیز دارا باشید.این قانون بسیار شبیه قانون اول است،با این تفاوت که در اینجا شما علاوه بر جلب نظر مثبت همه ی عوامل نسبت به اهداف پروژه یک تأییدیه ی رسمی نیز از مدیریت و عوامل پروژه دریافت می کنید که در آن اختیارات لازم از قبیل ایجاد تغییرات در حدود پروژه ،هدایت و سرپرستی تیم پروژه ،آزادی عمل در ارتباطات و … قید شده است.در دست داشتن چنین تأییدیه ای ،باعث می شود که همواره عوامل و مدیریت پروژه با حمایت خود از شما پشتیبانی کنند.در مقابل ،شما نیز مسئول هستید که تمام خواسته ها و علایق آن ها(اهداف پروژه)را تأمین نمایید.

اگر پروژه ای را آغاز کنید که دستاوردهای آن نفع یا مزیت خاصی برای رییس شما نداشته باشد-حتی اگر امضای او نیز زیر قرارداد پروژه باشد-احتمال اینکه پس از تکمیل و موفقیت پروژه پاداشی را برای شما در نظر بگیرد،بسیار بعید به نظر می رسد.بنابراین مهم است پروژه نتایجی را به همراه داشته باشد که جزو خواسته ها و علایق مدیرانتان باشد.

قانون نهم

این قانون مکمل قانون سوم مدیریت پروژه است.مدیر پروژه همیشه باید آمادگی کامل داشته باشد تا درصورت لزوم طرح اولیه را اصلاح و تغییرات مورد نیاز را در آن اعمال کند.یک مدیر پروژه ی موفق ،مدیری است که با توجه به تغییر شرایط ،تغییرات لازم را در فرایندهای مختلف پروژه ی خود ایجاد و همواره پروژه را در مسیر صحیح هدایت کند.تغییرات ،علل متفاوتی دارند و اغلب ناگزیرند.برای مثال توقف پروژه های ساختمانی بر اثر طوفان شدید امری اجتناب ناپذیر است.گاهی ،علل تغییرات کسب تجربه ها و یافته های جدید است.برای مثال زمانی که محققان در حال بررسی ساخت راکتورهای هسته ای بودند در آزمایش های خود مشاهده کردند که ترکیبات هسته ای در لوله ی آزمایش بدون نیاز به حرارت در حالت سرد با یکدیگر واکنش می دهند و ترکیب می شوند.کشف این پدیده باعث شد که این پروژه برای مدت های طولانی متوقف شود و در نهایت چشم انداز ساخت این نوع راکتور ها بطور کلی تغییر کرد.یکی از محققان این پروژه چنین اظهار کرد:ما سعی میکردیم وسیله ای اختراع کنیم که بتواند با دو بال پرواز کند و ناگهان بطور اتفاقی شاهد فرود یک فروند هواپیمای ۷۴۷ شدیم.گاهی نیز تغییرات بر اثر دلایل سطحی مانند عدم ثبات در خواسته ها و علایق افراد صورت می گیرد.برای مثال ،مشتری یک اژانس تبلیغاتی در حالی که درخواست طراحی یک کاتالوگ برای محصول جدید خودداده است،ناگهان تصمیم خود را عوض میکند و به جای کاتالوگ درخواست یک نوار ویدئویی می کند.درحالی که ممکن است کاتالوگ طراحی شده و در مرحله ی چاپ باشد.

قانون دهم

همیشه باید پیشرفت ها و مشکلات پروژه را با عوامل ذی نفع در میان بگذارید و درصورت ایجاد تغییرات نیز آن ها را مطرح کنید و نظرات همکاران خود را جویا شوید.این امر تنها از طریق داشتن ارتباط دوطرفه و مداوم امکان پذیر است.دراینصورت آن ها نیز اگر درخواست تغییراتی داشته باشند می توانند با شما درمیان بگذارند تا درموردشان به توافق برسید.با توجه به مطالب ذکر شده ،این قانون در امتداد قانون قبلی بوده و عمل به آن نیازمند پیروی از قانون نهم است.

قانون یازدهم

از آنجایی که پروژه ها متفاوت هستند و اهداف گوناگونی دارند، منطقی نیست که برای همه ی آن ها از روش های مشابه ، نرم افزار ها،نمودارها و منحنی های یکسان استفاده نمود.ولی با توجه به ویژگی های خاص هر پروژه ،شاید نیازی نباشد که از تمام این تکنیک ها در کلیه ی پروژه های خود استفاده کنید.به طور معمول پروژه های بزرگ تر و پیچیده نسبت به انواع ساده تر نیازمند روش ها و تکنیک های پیچیده تری هستند.همانطور که فقدان ابزار و تکنیک های مناسب باعث به خطر انداختن سرنوشت پروژه می شود،استفاده ی بیش از حد از ابزارها یا استفاده از روش ها و ابزارهای بیشمار نیز می تواند باعث بروز مشکلاتی در مراحل مختلف پروژه شود.همیشه باید تعادلی منطقی بین نیازهای پروژه و ابزارها،روش ها،تکنیک ها و تکنولوژی های مورد استفاده در آن وجود داشته باشد.برای مثال اگر پروژه ی شما طراحی و ساخت دفتر مرکزی یک کارخانه صنعتی بزرگ و چندمنظوره باشد،مطمئناً نمودار شبکه ای پروژه ی شما بسیار جامع تر و با جزئیات بیشتری نسبت به پروژه ای خواهد بود که هدف آن تاسیس یک دفتر فروش جدید در یک مکان اجاره ای است،یا درموارد ساده تر مثل تهیه ی خبرنامه های ماهانه یا پروژه های تکرار شونده(برنامه ها)،اصلاً نیازی به نمودار شبکه ای نیست.

قانون دوازدهم

با این که مدیریت هنری است که جزو صفات ذاتی بعضی از آدم هاست ،اما همه قادرند با مطالعه و دیدن آموزش های لازم این مهارت را کسب کنند.در عین حال،تنها مطالعه و یادگیری مهارت ها و فنون مدیریت نمی تواند تضمین کننده یموفقیت پروژه ها باشد بلکه یک مدیر پروژه باید بتواند مهارت ها و فنون مدیریتی خود را بموقع و به طور صحیح به کار بگیرد و به اجرا درآورد.از طرف دیگر ،درحالی که شما رهبری یک تیم را بر عهده دارید،باید خود را یکی از اعضای تیم در نظر بگیرید.وظیفه ی شما فقط برنامه ریزی و نظارت نیست بلکه باید برای افراد تیم خود و دیگر عوامل پروژه سرمنشأ انگیزه،انرژی و ابتکار عمل نیز باشید.یک پروژه هر اندازه هم که خوب سازماندهی شده باشد،بدون بهره گیری از یک رهبر با شکست مواجه خواهد شد.هروقت که اعضای تیم شما احساس کنند که فاقد حمایت ها و راهنمایی های یک رهبر قوی هستند،اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به مشکل برمیخورند.یکی از وظایف شما ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در بین تمام افراد تیم پروژه است.

تعداد بازديد : 523
مطالب مرتبط
اسلایدهای آموزشی مدیریت پرتفلیوی پروژه ها
دستورالعمل آنالیز بهای هرساعت ماشین آلات
تکنیکهای مذاکره موفق -قسمت اول
عمده ترین دلایل شکست پروژه ها
مدیران موفق گوش شنوا دارند
پروژه ارزشمند را انتخاب کنید
وظایف رهبر پروژه در زمینه ی تصمیم گیری
اهمیت مرور ۱۲ قانون طلایی
شکست پروژه ها به علل بسیار ساده
معیارهای بین المللی در تعیین موفقیت پروژه ها
بخش نظرات

کد امنیتی رفرش

بستن پنجره
با کليک بر روي +1 وب ما را در گوگل محبوب کنيد.
به ما +1 بدهيد!